سکوت که می کنی آسمان می لرزد
می گویی « آرامش میخواهم »
هق هق گریه ای سکوت را می شکند
و تو می روی
می گویی « عاشق نیستم »
نمناک نگاهت را انکار می کنی؟

باور کن آسمان همیشه بالای سر تو نیست
گاهی در نگاهی حلول می کند

سکوت که می کنی آسمان می لرزد
تو می روی
و دستانی در انتظار همراهیت سرد می شوند
نظرات 10 + ارسال نظر
عمو رضا سه‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 11:10 ب.ظ http://amooreza.blogsky.com

می دانی حتما که تنهایی بزرگ است و تنها انسان توان آن را دارد.نمی گویم تحمل کن. می گویم تنهایی را در آغوش بگیر. و آرام گریه کن....

این کاری است که مدتها است کردم

حسین سه‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 11:22 ب.ظ

اگر دو عاشق حقیقی هم باشن . هیچ وقت دستاشون احساس سردی نمی کنه

مسئله همین است که دو نفر عاشق باشند چیزی که در دنیای ما خیلی کم پیدا می شود

مجید سه‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 11:27 ب.ظ http://all4love.persianblog.com

سکوت که می کنی خدا را می شنوی...

هیچکس هیچکس چهارشنبه 28 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 07:18 ق.ظ http://hichkasehichkas.persianblog.com

سکوت که می کنی انگار بیشتر شبیه خودتی!

شبیه به خودم ؟ مگه وقتی حرف م ی زنم چه شکلی می شم؟

محمد پنج‌شنبه 29 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 11:46 ب.ظ http://mohammadsn.persianblog.com

سلام گاهی اوقات بعضیا با سکوت حرفاشونو میزنن با نگاهشون با چشمشون میخوام بگم گاهی اوقات سکوت خوبه

حرف زدن با نگاه خوبه اما گاهی باعث جدایی می شه

یوسف جمعه 30 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 02:37 ق.ظ http://haloa.persianblog.com

اومدم تا تنها نمونم ! می بینم که تو هم احساس تنهایی می کنی ! می گن آقامون که سرور هر چه کائناته .. تو اوج قدرتشون , تو بین هزاران تن , تنها بود و درد دلشو با چاه می گفت .. میثم تمار , که به عشق ایشون مثله شد و تیکه , تیکه .. می گفت : وقتی با ایشون به نخلستون می رفتم , با یک شاخه خشک , یک خط رو زمین می کشید و می گفت : حق نداری پاتو از این خط این ورتر بذاری ! یعنی فقط من بمونم و چاهم و .. ---- چه لذتیه که تو تن ها باشی و تنها .. می دونم که می دونی .. چه حالی داره .. بشرطی که کسی نفهمه ! .. چون اگه کسی فهمید ..دیگه تنها نیستی , بلکه تو هم تنی هستی تو تن ها.. نه تنها ..

[ بدون نام ] جمعه 30 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:23 ب.ظ

این وبلاگ خیلی قشنگه ! واقعا روی خوانندگانش تاثیر میگذاره
اما به شرطی که:
خوانندگان خودت رو نشناسند!

هیچکس هیچکس جمعه 30 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 02:04 ب.ظ

کوشی پس؟!

محمد یکشنبه 2 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:11 ق.ظ http://mohammadsn.persianblog.com

سلام منظورم اون نگاه نبود که باعث جدایی میشه اون نگاهی و گفتم که باعث وصل میشه

[ بدون نام ] یکشنبه 2 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:13 ق.ظ

من مخالفم این وبلاگ روی من که خودشم میشناسم تاثیر گذاشته خیلی هم بلاگشو دوست دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد