فکر می کردم تنهایی آسونه اما نبود هنوز هم نیست....
نظرات 6 + ارسال نظر
مجید دوشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 12:00 ب.ظ http://orientalboys.blogsky.com

سلام ! وبلاگ خوب و جالبی داری ! فکر میکنم سبک مطالب ما شبیه همه ! خوشحال میشم به ما سر بزنی ! موفق باشی!!

[ بدون نام ] دوشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 05:17 ب.ظ

ایام سوگواری سالار شهیدان تسلیت باد

حمیدی که سر کاره! دوشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 05:32 ب.ظ http://sare-kari.blogsky.com

سلام
تنهایی هیچ موقع خوب نبوده و نخواهد بود .

راستی منظورت چیه همه پسرها مثل همن!! (از اون شکلک هایی که عصبانیه!!)

هامون دوشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 10:40 ب.ظ http://shouka.blogsky.com

اسان؟
حالا حالا ها باید بمیری! اگر به واقع تنها باشی!

رامین دوشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 11:28 ب.ظ http://smile.persianblog.com

نه ثمین جون... تنهائی آسون نیست... واسه ادامه دادن یه همسفر لازمه... یه همراه... یه همپا... یکی که بتونه آدم رو بفهمه... یکی که از جنس آینه باشه... یکی که آدم رو تو خودش حل کنه... یکی که یکی از وعده‌های غذاش، دل آدم باشه... یکی که آدم رو دو نیم‌تنهء بالا و پائین نبینه... بلکه یه موجود کامل ببینه... اگه از راه رسید، دستش رو پس نزن، به این بهونه که با بقیه فرقی نداره... یادت باشه که بعضی قلبها شیشه‌ای هستن... (این عکسی که این بالا هست، نمی‌دونم نگاهش چرا اینقدر با من حرف میزنه)...

[ بدون نام ] سه‌شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 11:29 ب.ظ

خودت خواستی تنها باشی من که حاضر بودم یارت باشم !:((

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد