صبر اجبار سختی است که طبیعت به من تحمیل می کند
صبر اجبار سختی که همواره بر من تحمیل شده
هیچ نمی توان گفت که صبر یعنی سکوت
هیچ نمی توان کرد که صبر یعنی سکون
صبر را با اشتیاق روزهای فریاد روزهای غوغا تحمل می کنم
لیکن پایانش کجاست؟....
چه کسی ستاره ای برایم سوغات می آورد؟
چه کسی نامم را در انتهای آبی آسمان حک خواهد کرد؟


در یک روز ۲ تا چیز رو از دست دادم ۲ تا چیز که خیلی برام مهم بود اما چه می شه کرد جز صبر؟
نظرات 5 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 02:54 ب.ظ http://mguitar.persianblog.com

ثمینه چهارشنبه 1 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 01:48 ق.ظ http://samineh1.persianblog.com

سلام خوبی من قبلا فکر کنم اینجا اومده باشم راستی اگه دوست داشتی تبادل لینک کنیم.

من پنج‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 09:50 ب.ظ

چرا نظر نمی دید؟

محمد یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 02:52 ق.ظ http://roiaibaron.persianblog.com

بابا یه خورده صبر کن نظر میدیم!!!

شین دوشنبه 6 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 01:01 ب.ظ

...

:(

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد