حالم بده ...خیلی بد....
همیشه مغروق شبه ای مبهم بودم...
واکنون گویی در میان مه ای از ابهام راه می روم...

-- همیشه همینطوره تا آخرین لحظه فکر می کنی اشتباه کردی. نگران نباش همه همینجوری می شن

گویی این سیاهی را پایانی نیست
من این تاریکی جاودان می ترسم
از ادامه راه می ترسم...
و تو تنها فریاد می کشی...
شاید تصور ختم تنهایی ام تصوری دور بیش نبوده است...
....من هنوز تنهایم.....

Come and hide me from this terrible reality