امروز خالی خانه خالی تر می نمود و سکوت همیشگی ام غریب تر امروز انتظار بی فرجامم کشنده تر بود و تنهای ام وحشیانه تر امروز دلتنگی همواره ام خاکستری تر بود و ابری نگاهم مه آلوده تر امروز آه امروز هم مثل هر سال آسمان دلم بارانی بود......
salam haletoon khube man kheili az web loge shoma estefade kardam vaghean lezat bordam ham az designesh ham az matnesh....lotfan be web log man va doostam ham sar bezanid vaghean khoshhal misham...mamnoon misham yek donya :) ~Neda
غم زمانه که هیچش گران نمیبینم ... دواش جز می چون ارغوان نمیبینم .... به ترک خدمت پیر مغان نخواهم گفت.... چراکه مصلحت خویش در ان نمیبینم..........
کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت... یارب از مادر گیتی به چه طالع زادم .... تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق... هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم... میخورد خون دیم مردمک دیده سزاست... که چرا دل به جگر گوشه مردم دادم....
salam haletoon khube man kheili az web loge shoma estefade kardam vaghean lezat bordam ham az designesh ham az matnesh....lotfan be web log man va doostam ham sar bezanid vaghean khoshhal misham...mamnoon misham yek donya :) ~Neda
با درود !
وبلاگ گردیهای شنبه سیپریسک منتشر شد. بخوانید و دیدگاه های خود را در باره وبلاگ های معرفی شده بیان کنید.
یارباقی. دیدار باقی !
یا دلت تنگ است
یا کسی از برت رفته
...
یا همراه باران می گریی
یا...
گاهی سکوت که طولانی بشه آدم رو کلافه می کنه
مگه تو خدا رو نداری که احساس تنهایی می کنی؟!
خدا همیشه با آدمه اما بعضی وقتا دلم می خواهد با یکی حرف بزنم یکی باهام حرف بزنه . بتونم احساس یکی رو درک کنم از چشماش حرفهاش رو بخونم و ......
سلام خانم تولدت مبارک :)
سلامممم...اینجا چه نازههههههههههههههه
اونایی که تو پاییز به دنیا میان همیشه انگار بارونین!
شاید هم حرف شما درست باشه. یعنی دلتنگی من بخاطر ماه تولدم است؟؟؟
سلام آدم که روز تولدش نباید غمگین باشه آخه این روز سالی یک بار بیشتر نیست که
با خدا حرف بزن و درد دل کن...
حرف می زنم اما جواب نمی گیرم :(
غم زمانه که هیچش گران نمیبینم ... دواش جز می چون ارغوان نمیبینم .... به ترک خدمت پیر مغان نخواهم گفت.... چراکه مصلحت خویش در ان نمیبینم..........
کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت... یارب از مادر گیتی به چه طالع زادم .... تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق... هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم... میخورد خون دیم مردمک دیده سزاست... که چرا دل به جگر گوشه مردم دادم....
من همین یک نفس از جرعه جانم باقیست
آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش
پاسخ چلچله ها را تو بگو قصه ابر و هوا را تو بخوان
تو بمان با من تنها تو بمان....
اگه رو اصول باهاش حرف بزنی جواب هم میگیری...
دروغگو من که بهت زنگ زدم!...