شما سواران افسانه های کودکی ام بیایید
و مرا به زادگاه عشقهای همواره بازگردانید
تا با اولین بوسه عاشقانه معجزه کنم
و برای گیسوان شاهزاده غمگینم گلهای بهاری را سایبان کنم
شما سواران افسانه های کودکی ام بازگردید
و بگوید نگاهم در چشمان کدام شاهزاده جا مانده
عشق را در خم کدام کوچه بلوغ گم کرده ام؟
باز گردید و مرا به میهمانی آب وآتش افسانه ها برید
سلام ، خوبی ؟ جالب بود . بیا به دیار چرند و پرند دوست قدیمی
زهی خیال و خیا ل و...
کدام سوار؟
کدام کودکی؟ (اشک)
اگر اون شاهزاده و کوچه رو پیدا کردی به من هم آمار بده. قراره با خواهر اون شاهزاده تو همون کوچه بلوغ پیمان ابدی ببندم...
آب و آتش و افسانه همه دریاد تواند...اما به خواب فرو رفته اند...تنها کافی ست که بیدارشان کنی...
فریاد
میهمانی آب و آتش و افسانه های کودکی، بر سر سفره نیرنگ و ریای بزرگسالی، ماتم شد!
شاهزاده! ولش کن عادتشه دخترای مردمو بذاره سر کار!
سلام ... یعنی میشه فقط برای یه لحظه به عقب بر گشت؟!
بازگشت به دنیای پاکی
تو در جونم نه در قلبم،تو در روحم نه در خونم چه می کنی؟
تو را باید نوازش کرد چونان حس پرنده در نوازش درخت.
بلاگ بسیار زیبا و خوبی دارید.متشکر از این که به بلاگ من اومدید.اگر مایل باشید تبادل لینک کنیم.
salam meekhastam begam ke webloge khaili ghashangi dari
een matlabe akhar ham khaili ghashang bood
be manam sar bezani khoshhalam meekonui
ghorbane u
shahrzad