شمال یا جنوب؟
مشرق یا مغرب؟
کدام سو آسمان آبی تر است؟
تو را دوست دارم
چونان مهر دستانت
افسوس نجوای نگاهم میان سکوت کلامت می خشکد
و تو دور می شوی
تا افق راهی نیست
یاریم کن مهربان
چونان نیلوفر که مرداب را به ماندن می خواند
تا افق راهی نیست
یاریم کن مهربان
دستانم پوسیده و لبانم خشکیده
یاریم کن چونان ابر که نیلوفر را به بودن
اوووووووووووووووووووووووول !!!!!!!!!!!!!!
به نظر من همون سمتی که دلدار آدم اونجاست آبی تره
دلدار کجاست؟
...به چه دل داده ای؟ به عشق؟ به او؟...تنها پیش رو! با همان دستان و لبان خشکیده از بی کسی.../ عشق؟ نه...باور نمیکنم...
آن هنگام که چشمانم آسمان را دید و زمین را در پی معنای آلوده زمان دریافت عهد کردم تا قیامت عشق را پیشه کنم هر چند دلدار زمینی ام را نیابم
سلام ثمین . خیلی شعر قشنگی بود. امیدوارم همیشه موفق باشی...
موطن آدمی را بر هیچ نقشه ای نشانی نیست. موطن آدمی در قلب کسانی است که دوستشان دارید.
اجازه هست این شعرت رو تبدیل به یه آهنگ کنم.
مرا وطنی نیست مرا جایگاهی نیست دیر زمانی است که در این ویرانه خاک پی آسایشگاهی می گردم و افسوس هر کجا رفتم جز دیوانگی زمانه و زمانیان هیچ ندیدم
باز هم از لطف شما ممنونم فکر می کنین که بشه این متن رو تبدیل به آهنگ کرد؟ اگه می شه من خوشحال می شم ببینم ( یعنی بشنوم که چه شکلی می شه:) )
هر کجا هستم ....
سلام عزیزم . قشنگ بود ... مهربانی زیباست .. پس یاریم کن مهربان .. مخلص : رادمهرراد
یادت باشه من یه آهنگساز معمولی نیستم، من مدیر باند اودیسه هستم...