شادمانه هایم را باد برده است
و تو لبخند را از لبانم می دزدی
می گویی « بخند تا بمانم »
افسوس تملق نمی دانم

شادمانه هایم را باد برده است 
و باران میهمان نگاهم شده
گفتی « از بارانی دلت سخن نگو »
سکوت می کنم‌
راضی باش
نظرات 8 + ارسال نظر
یاس یکشنبه 25 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 02:03 ق.ظ http://lovelyrose.blogsky.com

سلم
خیلی قشنگ مینویسی
در ضمن نوشته های قبلیت هم عالی بود
خوشحالم که اینجا رو پیدا کردم
به من هم سر بزن
.::شاد باشی::.

خاله نسرین یکشنبه 25 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 04:04 ق.ظ http://nasrin161.blogsky.com

با سلام

ای آن که بال بال تو را آسمان کم است
وصف تو عاشقانه ترین وصف عالم است
بی سایه ی عنایت تو ای بزرگوار
« کار جهان و خلق جهان جمله درهم است »
این نبض بی قرار به یاد تو می تپد

مهستا یکشنبه 25 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 08:47 ق.ظ http://mahasta.blogsky.com

سکوتم از شکایت نیست.

مجید یکشنبه 25 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 01:25 ب.ظ http://all4love.persianblog.com

من جوابمو گرفتم...

هیچکس هیچکس یکشنبه 25 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 01:58 ب.ظ http://hichkasehichkas.persianblog.com

غیر از سکوت راهی نیست
یه روز خودت هم از سر و صدای خودت فرار می کنی

طاهر یکشنبه 25 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 03:19 ب.ظ http://taherevil.persianblog.com

سکوت سر شار از ناگفتههاست. سر شار از اعتراف به عشقهای نهان.......خوب کاری می کنی برای تسکین و ناراحت نشدنش سکوت می کن.

محمد یکشنبه 25 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:17 ب.ظ http://mohammadsn.persianblog.com

:((:((:((:((:((:((:((

حسین یکشنبه 25 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 10:26 ب.ظ

خیلی خوبه ;مطمئنم موفق میشی ولی سکوت نکن و حرفاتو بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد