مرا به سلاخی رها می کنی

می خندی و می روی

و من خموده و زخمی می مانم و درد می کشم

لاکن خوب می دانم آنسوی آسمانها نوری است

 و آنسوی پنجره آفتاب

 

نماز رود را تا کجا دنبال باید کرد؟

زجه باد را تا کجا باید شنید

ابر را تا کجا باید برد تا تو نیرنگ را رها کنی؟

 

میهمان آب نیلی است و میهمان آفتاب سرخ

مهمان نیرنگ که شوی تنها سیاهی است و تاریکی

آینه چشمان من است

نگاه کن جز سیاهی چه می بینی؟

چهره ات سیاه سیاه.....

مهمان که شدی؟؟؟؟؟

نظرات 14 + ارسال نظر
پایه ثابت چهارشنبه 22 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 11:55 ق.ظ http://yekestekanchai.persianblog.com

خامش منشین خدا را. پیش از آن که در اشک غرقه شوم از عشق چیزی بگوی/سلام/تبریک میگم قلم زیبایی دارید/یا علی

فواد خاک نژاد چهارشنبه 22 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 12:05 ب.ظ http://www.ftcblog.blogsky.com

عععععععععععععععععععععععععععععععععععع
خوب بود فریاد کردم.

[ بدون نام ] چهارشنبه 22 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 12:37 ب.ظ http://ice-hell.blogsky.com

نمیشه اینبارو یواش بگم

محمد چهارشنبه 22 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 04:35 ب.ظ http://mohammadsn.persianblog.com

نشد یه بار رک حرف بزنی ما هم بفهمیم چی میگی

مجید حاجی چهارشنبه 22 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 11:27 ب.ظ

گوگولی! باز که اینجوری نوشتی! کی می خوای درست شی پس؟

هیچکس هیچکس پنج‌شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 01:35 ق.ظ http://hichkasehichkas.persianblog.com

:(

هامون پنج‌شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 02:33 ب.ظ http://shouka.blogsky.com

در افول تلخ ما
هستند انانی که
خوش مینگارند

توربو پنج‌شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 11:09 ب.ظ http://confessions.persianblog.com/

sup

نیما جمعه 24 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 11:57 ق.ظ http://nimayee.blogsky.com

پیش از چشمهای تو،
پشت رنگ پریدگی دیوارها و تقویمها،
چهره مفهومی نداشت،
رنگ بی معنی بود...

آینه را، چشمهای تو تعریف کرد.

ممنون از متن قشنگت.

مشمولک شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 04:04 ب.ظ http://mashmolak.blogsky.com

happy valentin's day

دیوانه یکشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 02:13 ق.ظ http://divane.blogsky.com

Happy Valentine's Day

[ بدون نام ] یکشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 03:02 ق.ظ http://dm40.persianblog.com/

همیشه دیرچشم انتظار به نظر میرسد

نیما عمرانی یکشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 06:50 ق.ظ http://roiaibaron.persianblog.com

در کویری سوت و کور ... در میان مردمی با این مصیبت ها صبور.... صحبت از مرگ محبت ... مرگ عشق... صحبت از مرگ انسانیت است........... تبریک میگم !!! بسیار زیبا بود

رامین یکشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 11:43 ق.ظ http://smile.persianblog.com

میهمان تنهائی در ویرانه‌ای موسوم به فراموشی... باور دارم که آفتاب هست... اما نه برای من... و می‌دانم که آب نیلی‌است... اما نه در پیالهء من... تنها جامی که از دستانت بگیرم، مرا با آبی آب و روشنی خورشید پیوند خواهد داد...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد