تو با تنهایی من خوشبختی
و
من از خوشبختی تو خرسندم.....


سلام

جدیدا با چشمهای بسته هم می بینم بهمین خاطر نمی تونم بخوابم.

نما یشگاه امسال برای پرخورها خیلی خوب بود !!

لبخندهایت را میان کدام کوچه گم کرده ای؟
در همان کوچه بود که عشق را گم کرده ام .....

نگاهت کجا جا ماند؟؟
همانجا بود که ستاره هایم مردند..........

چه کسی از تنهایی من خرسند است؟
تو کجایی اکنون....؟؟؟

شما سواران افسانه های کودکی ام بیایید

و مرا به زادگاه عشقهای همواره بازگردانید

تا با اولین بوسه عاشقانه معجزه کنم

و برای گیسوان شاهزاده غمگینم گلهای بهاری را سایبان کنم

 

شما سواران افسانه های کودکی ام بازگردید

و بگوید نگاهم در چشمان کدام شاهزاده جا مانده

عشق را در خم کدام کوچه بلوغ  گم کرده ام؟

باز گردید و مرا به میهمانی آب وآتش افسانه ها برید