تو بودی آرامش زمین
تو بودی مهربانی دریا
تو بودی لبخند آفتاب
چه بی خبر رفتی
اینجا زمین چونان گهواره کودکان می لرزد
دریا فرزندان زمین را می بلعد
و سیاه ابر لبخند آفتاب را می دزد
اینجا ز بوی آدمیان خالی است
چه بی خبر رفتی
اینجا تمام گلها یتیم اند
و تمام چاهها منتظر صدایی که تنهایی را فریاد کند