سلام دوستان
متاسفانه کاری پیش اومده که باید از تهران برم هفته آینده برمیگردم و با کمک شما قرار رو می گذارم. هر چند دلم می خواست
هامون و
انسان مه آلود رو هم ببینم اما نظر هر کسی محترمه.
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
راستش خیلی خسته ام از وبگردیهای بی سروته از سکوتی که اتاقم و من و همه وجودم رو پر می کنه از اینهمه سکوت اونقدری که صدای بهم خوردن مولکولهای هوا رو می شه شنید.
مثل مسافری که توی شب سفر می کنه و نبض سکوت توش رگهاش می زنه و موجودات ریز ذره بینی تنها شنوندگان هذیانهای شبانه اش هستند. مسافری که روزگاری توی همهمه آدمهای این شهر چنان غرق بود که صدای طپش لحظه های افسانه ایی عشق رو هم نمی شنید اونقدر نشنید تا همه صداها قهر کردند و سکوت توی انزواری ثانیه هاش چنان شکل گرفت که صورتش نقش بی صدای رو به خود گرفت.
برام دعا کنید
منم میرم مسافرت ....
در پناه خدا باشی!
به سلامت !!
تو مسافرت به یاد ما هم باش. از آخرین مسافرتم خاطره خوشی ندارم. در ضمن راجع به اون قضیه شماره تلفن کلی موهات ریخت ها!!! :)) مواظب خودت باش. ما ثمین کوچولوی شاد و خوشحال رو بیشتر دوست داریم.
منم دلم بی صدایی می خواد!!!!!
سفر خوش.
یک چیزی، گفتم دوست دارم مه الود باشم و منظورم وب بود. دوست دارم ادمها رو حداقل اینجا از روی نوشته هاشون حدس بزنم و دیگران هم من رو با نوشته هام بشناسند. دیدن ادمهای دیگه که هر روز نوشته هاشون رو می خونم فکر کنم تصوراتم رو خراب می کنه.
خدا !
ما خستگان را دریاب!
(دیدار؟)
سکوت بلندترین فریاده اینطور نیس؟
از دردهای مشترک می گی!!
به ما یه سری بزن