صدای تو اثبات تنهایی من است
و گریز شوم خوشبختی از بستر من
تنها راه گریز تویی
و ابعاد این راه دراز در نگاه تو آب می شود
چه آسان است...
چه آسان است در تو سوختن، در تو مردن
و چه آسان است عشق را بی فلسفه آموختن.....

نگاه چشمان سیاه تو آبی بود
مثل آب، مثل دریا
و در بغض من قایقی سوی ساحل این دریا پیش می رفت

خسته ام از تردید های خویش و از نبض سریع زندگی، روزمرگی
که مرا در مرداب عادت غرق می کند
و من در اکراه تکرار یک نام به عادت سکوت محکوم می شوم

سلام بچه ها
من متاسفانه نمی توانم وبلاگ خودم را ببینم چون بلاک شده فقط می توانم صفحه اصلی بلاگ اسکای را ببینم و هیچکدام از وبلاگهای شما را هم نمی توانم ببینم. جالب اینجاست که می توانم متنی را بنویسم و ارسال کنم اما نمی توانم وبلاگ را ببینم  شما راهی را می شناسید که بتوان سایتهای بلاک شده را دید؟

این منم اینجا،در انتهای تنهایی خود مرگ خویش را به سوگ نشسته ام
این منم که عشق را از تو گدایی می کنم و در نوای هر آهنگ تو را می بینم
این منم پر از فریادهای فرو خفته،پر از دردهای ناگفته
این منم که دیوانه تو، نشانت را از هر کوی و کوچه ای می گیرم
آری این منم، من بودم....

"گفتم مه من از چه تو در دام نیفتی؟
گفتا چه کنم دام شما دانه ندارد
در انجمن عقل فروشان ننهم پای
دیوانه سر صحبت فرزانه ندارد"

سلام

تا به حال شده عاشق کسی بشید که وجود خارجی ندارد؟